Monday, December 25, 2006

پسا پسا پسا پسا پسا مدرنیسم -2






محمد حسن نجفی
شاعر پست مدرنیسم

1 - رورا

رورا !
دست ات را
بگذار
روی دست ام
ــ می خواهم تاخیر بشوم ــ

فکر میکنم منظور حسن جون به جایتاخیر تبخیر بوده. لهذا از رورا جان خواهش میکنیم ، التماس میکنیم که این کار را زودتر انجام بدهد.و


2 - در

دردا !
من ِ من
چکید
چون قطره ی
شک
خورشید نداشت
معنای ادامه
در جاده ی برف
ردّ پا شد
در در
دریای جزر و مدلول
ادرار من از نگاه زرد خورشید
مسدود گرفت

درمان انسداد ادرار به دلیل عفونت نگاه خورشید

کمی از نگاه سپید ماهتاب را گرفته در هاون احساس خوب میکوبیم، بعد نشادر فاجعه را میگذاریم در حمام تشنج خوب خیس بخورد سپس آن را با چند قاشِ هندوانه به نگاه سپید مهتاب کوبیده شده اضافه میکنیم (ارجح هست هندوانه از سوپر مارکت مهدی جان خریده شود) و در آخر این معجون باید در هوای هردم بیل بمونه تا خوب جا بیفته.و

چگونگی مصرف، روزی سه بار با قهقه به کمک قطره چکان در من ِ من بچکانید


3 – عقل سوراخ

تـندی ی رنگ قطار
قطره قطره
در گو
می چک چک چکد
ش چپ ریل .

این زبانه ی آتشی ست
که در شب خشک
به خاکستر
دلالت می
کند !

همه ی اینایی که گفتم یعنی :
تو یه گل سرخی
که به جرم یاس زودهنگام
دیر باران شده ای

این عنوان عقل سوراخ مال کسیه که این شعر و بافته یا مال کسیه که میگه به به ، به به عجب پنیریه یا مال من خواننده که گیجه ویجه گرفتم {مال بیسوادیه منه گمونم}، در ضمن این عنوان عقل سولاخ تا دیر باران نشده بذارند برا ی دیو ا نش نش نش نشون؛

از اینجا بود

.

No comments: